مرادختر می نامند...





















ღ♥ღ.•* ♥*•.دخــــــــتری از نســــــــــل بـــ✿ـــاران•* ♥*•.ღ♥ღ

·٠•●.♥نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم گرم و خموشش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را اشغته تر سازد و بدین سان بشکند از من سکوت مرگبارم را ♥ .●•٠·

مرا دختر می‌نامند

مضمونی که جذابیتش نفس‌گیر است…

دنیای دخترانه من

نه با شمع و عروسک معنا پیدا می‌کند

و نه با اشک و افسون

 اما تمام این‌ها را هم در برمی‌گیرد…

من نه ضعیفم و نه ناتوان

 چرا که خداوند مرا بدون خشونت و زورِ بازو می‌پسندد

 اشک ریختن قدرت من نیست

 قدرت روح من است…

اشک نمی‌ریزم تا توجهی را به خواسته‌ام جلب کنم

با اشکم روحم را می‌شویم

خانه بی‌ من سرد و ساکت است

چرا که شور و هیجان زندگی

با صدای بلند حرف زدن

و موسیقی گوش دادن نیست…

زندگی ترنم لالایی آرامش بخشی را می‌طلبد

که خدا در جادوی صدای من نهفته است

من تنها با ازدواج کردن و مادر شدن نیست که معنا می‌گیرم

من به تنهایی معنا دارم

معنای عمیقی در واژه دختر بودن است

اگر فرهنگ غلط و کوتاه نظری مرا ضیفه بخواند

باز هم قوی ‌تر از قبل

از پشت همین واژه سربلند می‌کنم و لبخند می‌زنم…

چرا که خداوند مرا دختر آفریده است

و همین برای من کافی است…



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسبـها :
ادامه مطلب

شنبه 1 / 2 / 1394برچسب:, ساعت 11:47 توسط دخـتـ✿ـــرشـ✿ــرقــیـ♀:




mostafa